To put up
🤔چندتا مثال با فعل TO PUT UP
❌کاربرد اول: به معنای تحمل کردن
Ex-1: Well then you'll just have to put up with all that nonsense for awhile.
🔶خب پس مجبوری یه مدت این چرت و پرت ها رو تحمل کنی.
Ex-2: I can't put up with this anymore.
🔷 دیگه نمیتونم تحمل کنم.
Ex-3: How could you put up with a D-bag all these years?
🔶چطور این همه سال تونستی با این آدم آشغال سر کنی؟
🔷کاربرد دوم: به معنای امتیاز آوردن در مسابقات ورزشی
EX-1: They were underdog at first but put up a lot of points.
🔶کسی فکر نمیکر تیم قوی باشن اما کلی امتیاز آوردن.
Ex-2: He could have put up a three if he'd shot earlier.
🔷زودتر مینداخت سه امتیاز آورده بود.
🔶به جای Put up از rack up هم استفاده میشه
Ex-1: Way to go! Racked up all the points.
🔶آفرین، همه امتیازها رو آوردی.
Ex-2: We barely racked up ten points.
🔷به زور ده امتیاز آوردیم.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🔻اصطلاح to rack up به معنای آسیب زدن هم هست. 🔰
Ex-1: I racked up my back while lifting weights.
🔶موقع وزنه بلند کردن کمرم آسیب دید.
Ex-2: Why did you rack up your toy?
🔷چرا اسباب بازیت رو خراب کرد