English language

English language

مطالب آموزنده انگلیسی از قبیل لغات ، اصطلاحات ، اهنگ
پروژه درس استاد نیکتا دیهیم

نویسندگان

To put up

Monday, 14 Farvardin 1396، 08:57 PM

‍ 🤔چندتا مثال با فعل TO PUT UP


❌کاربرد اول: به معنای تحمل کردن 

Ex-1: Well then you'll just have to put up with all that nonsense for awhile. 

🔶خب پس مجبوری یه مدت این چرت و پرت ها رو تحمل کنی. 


Ex-2: I can't put up with this anymore. 

🔷 دیگه نمیتونم تحمل کنم.


Ex-3: How could you put up with a D-bag all these years?

🔶چطور این همه سال تونستی با این آدم آشغال سر کنی؟


🔷کاربرد دوم: به معنای امتیاز آوردن در مسابقات ورزشی 

EX-1: They were underdog at first but put up a lot of points.

🔶کسی فکر نمیکر تیم قوی باشن اما کلی امتیاز آوردن.


Ex-2: He could have put up a three if he'd shot earlier.

🔷زودتر مینداخت سه امتیاز آورده بود. 


🔶به جای Put up از rack up هم استفاده میشه 

Ex-1: Way to go! Racked up all the points. 

🔶آفرین، همه امتیازها رو آوردی. 


Ex-2: We barely racked up ten points. 

🔷به زور ده امتیاز آوردیم. 

〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰

🔻اصطلاح to rack up به معنای آسیب زدن هم هست. 🔰

Ex-1: I racked up my back while lifting weights. 

🔶موقع وزنه بلند کردن کمرم آسیب دید.


Ex-2: Why did you rack up your toy?

🔷چرا اسباب بازیت رو خراب کرد


موافقین ۰ مخالفین ۰ 96/01/14
Mahsa Dara

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی